بی + نهایت

...

درد امام علی با چاه

شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۰۶ ب.ظ

صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت


آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت



بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت

یک نفس گفت ؛ ولی آینه را آه گرفت

*

زبان حال امام علی (علیه السلام)


ای چاه کوفه خون دل می ریزد از چشم ترم

تنها تو می دانی و بس من از همه تنها ترم

*
چشمم شده چون زمزم و افتاده ام از زمزمه

خود مانده ام چگونه من ماندم بدون فاطمه




کی می رود از یاد من میان کوچه ماندنش

کی می رود از یاد من به پشت در افتادنش




ای چاه کوفه بعد او علی شده خانه خراب

ای چاه کوفه بعد او هستم سلام بی جواب




ای چاه کوفه پیش من آتش گرفته لانه ام

دیدم که محتاج عصاشد یار هجده ساله ام




ای چاه کوفه به خدا هرگز نمی شد باورم

ای چاه کوفه بعد او من علی بی سپرم

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۵
علی کربلایی

نظرات  (۲)

درد آنها کجا و درد ما کجا
دور میشیم ازشون فراموششون میکنیم بعد به نظرمون میاد که دردای ما بزرگن
داریم خدا رو فراموش میکنیم
وقتی هم فراموشش کردیم دیگه به بن بست زندگی می رسیم

۰۵ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۱۳ +نورالهُدی❥ ...
جگرم سوخت وقتی دیدم که درب اتاق زینب به چاه علی باز می شود=(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی