بی + نهایت

...

ای منتقم مادر/پس کی تو میآیی...

شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۴ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

قصه ی کوچه ی باریک سرش معلوم است

حرف کوچه که بیاید خطرش معلوم است

خوب پیداست زمین خورده کسی در کوچه

جای زانو زدن رهگذرش معلوم است

این زمین خورده زنی بوده جوان، تقریبا

رد پای پسری دور و برش معلوم است

یک نفر مرد، نه، نامرد از اینجا رفته

این مغیره که برایم هنرش معلوم است

خبرآمد که به یک ضربه زمین افتاده

فاطمه رفتنی است از خبرش معلوم است

جای سیلی دو سه روزی به سرو رو باقی است

گاه حتی دو سه هفته اثرش معلوم است

هرچه هم روی بگیرد ز علی می فهمد

قصه از حال و هوای پسرش معلوم است

عاقبت منتقم خون شما می آید

صبح وعده شده کم کم سحرش معلوم است

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۷
علی کربلایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی