بی + نهایت

...

ولادت

چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۴۲ ب.ظ

هوای خانه سراسیمه بود، سنگین بود

خدیجه ملتهب دردهای شیرین بود

زنان قوم به دلداری اش نیامده اند

از این غریبی و غربت چقدر غمگین بود

گرفت دست به پهلو، خدای خود را خواند

به استجابت او خانه غرق آمین بود

ندای کودک خود را شنید، مریم شد

صدای نازک او التیام و تسکین بود

و دید آسیه دورش گلاب می پاشد

دو زن، دو حوریه اش در کنار بالین بود

دم شکفتن آن نور آسمان در خاک

حلول کوثر طاها، بهار یاسین بود

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۱۱
علی کربلایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی