بی + نهایت

...

حساب و کتاب

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۰۳ ب.ظ

یک روز با چند ورقه وارد مدرسه شد. به هر کدام از مربی ها یک ورقه داد

که بالایش نوشته بود:«حاسبوا قبل ان تحاسبوا». کمی پایین تر اسم چند

گناه را نوشته بود و جلوی هر کدام را خالی گذاشته بود.

بعد رو کرد به مربی ها و گفت: «بیایید هر شب چند لحظه کارهامون رو

بررسی کنیم و توی این برگه بنویسیم. ببینیم خدای نکرده چند بار دروغ گفتیم،

غیبت چند نفر رو کردیم، تهمت و بدبینی داشتیم یا نه، کارهای

خوبمون چه قدر بوده... . آخر ماه با یه نگاه به این برگه، حساب کار دستمون

میاد؛ می فهمیم چطور بندهای بودیم».

موافقین ۱ مخالفین ۱ ۹۲/۰۱/۲۷
علی کربلایی

نظرات  (۴)

۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۱۵ جوان انقلابی
سلام علی جون!

داداش راجع به شهدا زیاد کار کن...

اجرت با شهدا
تلنگر خوبی بود....
به قول خود شما
احسنت
ترک گناه،سخت اما لذت بخشه...لذتش بعد از ترک کردن یه قسمتی اش به دست میاد و چه لذتیه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی