بسم رب المهدی عجل‌الله ظهورک

    

بسم رب المهدی عجل‌الله ظهورک

باز نوروزی دیگر و باز فاطمیه‌ای دیگر

و باز سالی جدید و بهاری دیگر در راه

و باز امامی‌ منتظرتر از روزی دیگر

و امسال نوروزی فاطمی داریم

در نوروز فاطمی ایامتان خدایی و متعالی

ای منتقم مادر/پس کی تو میآیی...

بیا ای عید اما شادی من را نخواهی دید

منم در سفره دارم هفت سین را
ولی تواَم شده با داغ زهرا
بود سین نخستین سیلی کین
به روی مادرم با دست سنگی
ببین بر سفره سین دومم را
که سویی نیست در چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی
که مادر سوخت بین کینه توزی
ازین ماتم دل حیدر غمین است
که سین چارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم این است
سر سجاده اش زینب حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه
ششم سین،مانده سوت و کور خانه
چه گویم ای عزییز ازسین آخر
بود آن، سینه ی مجروح مادر

اگر گناه وزن داشت...

یقیــــن دارم اگر گنـــاه وزن داشت

اگر لباسمان را سیاه میکـــرد

اگر چین چروک صورتمان را زیاد میکــــــرد

بیشتر از اینها حواسمان به خودمان بـــود...

حال آنکه گــناه قد روح را خمیـــده

چهره بندگـــی را سیاه

و چین و چروک به پیراهـــن سعادتمـــان میاندازد ...