آقا جان ! کاش می شد دست های شما را که برای دوستی دراز شده، بگیرم و ببوسم ! کاش می توانستم سرم را در آغوش شما که مهربانتر و گرمتر از آغوش مادر است بگذارم و زار زار گریه کنم ! برای خودم !
پاسخ:
مرسی از این که حضور داشیتن در وبلاگ بی نهایت
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شـایـد آن روز که " ســهـراب" نوشـت :
تـا شقـایق هست زنـدگـی بایـد کــرد ...
خـبـری از دل پـر درد گــل یـاس نـداشــت.
بایـد اینـطـور نـوشــت :
هر گلـی هسـت ...
چــه شـقــا یــق چــه گــل پـیـچــک و یــاس
تــا نیــایــد آقــا
زنـدگـی دشـــوار اســـت...