ز هر کس گرفتم سراغ خانه تو
ز من گرفت نشان از تو نشانه تو
یوسف گمگشته فاطمه(س) به هر کی گفتم خونه ی مولایم کجاست یه جوابی بهم داد که شرمنده شدم...
به من میگن تو ادعای نوکری داری تو هردم میگی من غلام مهدی ام... آدرس خونه ی اربابتو نداری؟ نمیدونی کجا باید پیداش کنی؟
مهدی جان بگو کجا؟ از کی باید بگیرم سراغ خانه تو...
دلم به حال دلم سوخت بس که هر شب و روز این دل غرق به خون
گرفت بهانه تو...
آقا جان بگو جواب دلم رو چیی بدم؟
حرف دلم اینه...
نوکر،گر رخ ارباب نبیند سخت است
شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است
لب تشنه گر آب نبیند سخت است...
مثل همیشه آخر حرفم وحرف آخرم را با بغض میخورم...
ز هر کس گرفتم سراغ خانه تو
ز من گرفت نشان از تو نشانه تو
یوسف گمگشته فاطمه(س) به هر کی گفتم خونه ی مولایم کجاست یه جوابی بهم داد که شرمنده شدم...
به من میگن تو ادعای نوکری داری تو هردم میگی من غلام مهدی ام... آدرس خونه ی اربابتو نداری؟ نمیدونی کجا باید پیداش کنی؟
مهدی جان بگو کجا؟ از کی باید بگیرم سراغ خانه تو...
دلم به حال دلم سوخت بس که هر شب و روز این دل غرق به خون
گرفت بهانه تو...
آقا جان بگو جواب دلم رو چیی بدم؟
حرف دلم اینه...
نوکر،گر رخ ارباب نبیند
سخت استشب گر رخ مهتاب نبیند
سخت استلب تشنه گر آب نبیند
سخت است...مثل همیشه آخر حرفم وحرف آخرم را با بغض میخورم...