حساب و کتاب
سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۰۳ ب.ظ
یک روز با چند ورقه وارد مدرسه شد. به هر کدام از مربی ها یک ورقه داد
که بالایش نوشته بود:«حاسبوا قبل ان تحاسبوا». کمی پایین تر اسم چند
گناه را نوشته بود و جلوی هر کدام را خالی گذاشته بود.
بعد رو کرد به مربی ها و گفت: «بیایید هر شب چند لحظه کارهامون رو
بررسی کنیم و توی این برگه بنویسیم. ببینیم خدای نکرده چند بار دروغ گفتیم،
غیبت چند نفر رو کردیم، تهمت و بدبینی داشتیم یا نه، کارهای
خوبمون چه قدر بوده... . آخر ماه با یه نگاه به این برگه، حساب کار دستمون
میاد؛ می فهمیم چطور بندهای بودیم».
۹۲/۰۱/۲۷
داداش راجع به شهدا زیاد کار کن...
اجرت با شهدا