بی + نهایت

...

حلالم کن

جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۴۸ ق.ظ

دید داره بچه ها رو تر و خشک می کنه چندین وقتی راه رفتن شم علی ندیده

از گوشه حیاط نگاه می کنه خانمش خونه رو جارو میکنه همون خانمی که بستری بود

موهای زینبشو شونه میکنه کی گفت پیر شدی یا جوانی رفته خدای من نکند مهربانی ات رفته

خانم جان تو باره رفتن بستی، علی حلال کند، تو بین بستر هستی، علی حلال کند تو بین شعله

نشستی، علی حلال کند تو بین کوچه نشستی، علی حلال کند تو را به جان حسین ات نگو حلالم کن

تو را به جان حسین ات  نگو حلالم کن از این غریب بخر ابرو حلالم کن، کمی مراقب خود باش فکر جانت

باش به فکر من نه کمی فکر کودکانت باش تو باش با تن زخمو قد کمانت باش به مان قدرت زانو پهلوانت باش

که همان بس در این خانه دست حیدر را مخواه که باز ببیند شکسته حیدر را.


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۲۳
علی کربلایی

نظرات  (۲)

۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۵۰ جوان انقلابی
وای مادرم...

باغبان رفت و گل نیلوفرش را میزدند

 

   دست ساقی بسته بود و کوثرش را میزدند



                                           التماس دعا ... خیلی خیلی زیاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی